
میراث من عشق کودکان به فوتبال و پرسپولیس است
برانکو در آستانه بازی با السد: هنوز کاری نکرده ایم اما به بازیکنانم ایمان دارم. چند قدم تا یک اتفاق بزرگ. پرسپولیس برانکو فاصلهای کوتاه تا فتح تاریخ دارد.
برانکو در آستانه بازی با السد: هنوز کاری نکرده ایم اما به بازیکنانم ایمان دارم. چند قدم تا یک اتفاق بزرگ. پرسپولیس برانکو فاصلهای کوتاه تا فتح تاریخ دارد.
فردا روز عاشقی از راه میرسد
عشق اباعبدالله الحسینع کوچک و بزرگ نمیشناسد
«لکی» روستایی در 15 کیلومتری چابهار و از توابع بخش مرکزی است
رسم شمارههای سالگرد، نوشتن از آینده نیست. مطالبی که اغلب برای این روزها سفارشمیدهند نوشتن از گذشته است؛ از روزهایرفته و یادهای گذشته؛ از آدمهایی که نیستند و از جاهای خالی.
بین همه اتفاقاتی که در سال75 رخ داد، یکی از آنها هرگز از حافظه خوانندگان صفحات حوادث پاک نشد.
«من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی/ چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی»؛ عبدالحمید در بازار تهران عاشق چشمهای فائزه شد.
اتهام بیشترشان شرارت و درگیری است. بسیاری از آنها مهمان ثابت زندان هستند و پروندهشان پر است از سوابق نزاع، درگیری و شرارت.
نقاشی قهوهخانهای همراه حفظ تمامی ارزشهای منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران
هنر گرافیک ایرانی امروز در دنیا به نام استاد قباد شیوا شناخته میشود
گزارش خبرنگار همشهری از شبی که طرفداران والیبال ایران پس از پیروزی مقابل کانادا، پایکوبان به هتل تیم ملی هجوم بردند و چند بازیکن را مصدوم کردند
«سردار سرخ» برای دستگیری سردار «عوض خان» و سرکوب قیام او به منطقه میآید
حکایت مسعود کیمیایی، حکایت عشق است، عشقی که از نوجوانی و با شیفتگی بسیار شروع شد و بعد به شناخت رسید و چنان ریشه دواند که با گذر از 40 سالگی همچنان پابرجا مانده.
بئاتریس ویلیامز، نویسندهای است که کتابهایش در زمره آثار پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد.
فریدون مشیری از معدود شاعران این ایام است که نهتنها در زمان حیاتش، بلکه پس از درگذشتش نیز که اکنون نزدیک به 20سال از آن میگذرد، همچنان بهعنوان شاعری با سرودههای روان و دلنشین در خاطر اهل شعر جای دارد.
پرورش و تقویت باورهای ملی و مذهبی از مهمترین مسائلی است که در هر کشوری باید به آن پرداخته شود؛ در واقع یکی از وظایف مهم خانوادهها و مراکز آموزشی، تقویت روحیه ملی و باورهای مذهبی و ارزشی کودکان و نوجوانان است.
آشنایی شیرین و فرهاد بهدنبال یک تصادف در خیابانی در تهران آغاز شد؛ فرهاد مدعی شد مهندس است و شیرین هم برای اینکه کم نیاورد خودش را دانشجوی رشته پزشکی معرفی کرد و دوستی آنها شروع شد، اما مدتی بعد دست هر دوی آنها رو شد و شیرین پی برد که فرهاد یک دزد حرفهای است.
آنچه از آسانسور در فیلمها به خاطر سپردهایم یا لحظات پرتعلیق بوده یا فصلهای معارفه و آشنایی شخصیتهایی که در ادامه قرار بوده به یکدیگر علاقهمند شوند.
کاروان «بادبادکهای عشق و امید» با هدف اطلاعرسانی در مورد بیماری سرطان پستان در چهارمین سفر استانی
عبدالخالق مقربی سالهاست که از تربتحیدریه به عشق زیارت حرم امامحسینع، راه به سرزمین عراق کج کرده تا در اربعین حسینی، دیدار تازه کند با شهدای کربلا.